مقدمه:
یکی از مباحث مهم در احکام اسلامی که
از ضروریات دین اسلام می باشد بحث حرمت اسراف است که در قرآن نیزبا مشتقات مختلف
بیان شده و مورد انتقاد قرار گرفته شده است. ضرورت و اهمیت بحث از اسراف زمانی
مشخص می شود که تمام شئون فردی و اجتماعی انسان را در بر می گیرد که در هر دو حال
ضررش به جامعه منعطف می شود و بخصوص به دلیل آثاری که اسراف
بر فرد و جامعه می گذارد ، سبب تضعیف روحیه جهادی شخص ومقاومت اسلامی او
وروزنه ای بر تسلط بیگانگان برجامعه ی اسلامی شود. در این پژوهش سعی شده است
مصادیق اسراف وعوامل ایجاد آن و آثاری که بر اسراف مترتب است در آیات وتفاسیر و در
بیانات آیه الله خامنه ای و برخی صاحب نظران ورابطه اش با مقاومت اسلامی به عنوان چالشی اخلاقی مورد
بررسی قرار گیرد. هرچند پژوهش های بسیاری با عنوان اسراف صورت گرفته است ولی با
این دیدگاه خلاء پژوهشی احساس می شود. در مورد اسراف مقالات و کتب فراوانی نگاشته
شده از جمله کتاب اسراف چرا؟( رحیمی، عباس،1388ش) ، پژوهشی در اسراف( موسوی
کاشمری،مهدی ، 1388ش، چاپ پنجم)، مروری بر تجمل و اسراف(شاه آبادی،محمد علی،
1388ش)، زندگی بدون اسراف(انصاری ، محمدعلی،1390ش) واسراف و تبذیر(حسین رحمانپور،
علیمحمد درویشپور، کبری زارعی، 1394ش)واسراف و تبذیر،پیمان برادری باشیطان (بنی
اسدی،طاهره، 1391ش) واسراف بیت االمال از منظر قرآن و اهل بیت علیه
السلام(مطهر،محمد،1379ش) و مقاله اسراف از دیدگاه دین و دانش( نراقی،علی
محمد،1388ش) مقاله بلای اسراف(حسینی، سید جواد،1389ش) و مقاله سبک زندگی
دینی(مطالعه موردی؛ تحلیلی برعوامل اسراف و مصرف گرایی)(نویسندگان: اژدر شمخانی،
آریان نادر بیگدلو،عسگر درویش، 1394ش) و اسراف و عوامل و راهکرهای مبارزه با آن
(حسینی،محمد حسین، 1390ش) ولی با ساختار مقاله حاضر مقاله ای نگاشته نشده است.
نوآوری که در این پژوهش صورت گرفته در ارتباط دادن مصادیق اسراف، عوامل ایجاد و
آثار اسراف به عنوان مانع، در مقاومت اسلامی می باشد که با رویکرد قرآنی و استفاده
از سخنان رهبری مورد بررسی قرار گرفته است. سؤالی که در اینجا مطرح می شود، این
است که چه رابطه ای بین اسراف و مقاومت اسلامی وجود دارد؟ عوامل ایجاد اسراف که
مانعی در مقاومت اسلامی هستند چیست؟ آثار
اسراف چگونه مانعی برای مقاوت اسلامی است ؟
1-مفهوم شناسی
واژه اسراف «سرف»در لغت به معنای
تجاوز از حد در هر فعلی که انسان انجام می دهد معنا شده است.(راغب اصفهانی، 1412ق:
407؛ قرشی بنایی، 1412ق:ج3، 257) به جز معنای فوق خطا کرد، غفلت کرد، جهل و نادانی
کرد نیز بکار رفته است.(بستانی، 1375ق: 75) اصل واحد در اسراف عملی است که متجاوز
از حدّ ملاحظه شده در عقل و عرف است.(مصطفوی،1368ش، ج5:110)
كلمه:" اسراف" به معناى تحدّى
و تجاوز از حد اعتدال در عمل است.(طباطبایی، 1417ق، ج4: 173) اسراف: تجاوز از حد مباح،
اعم از اينكه در طرف افراد و زيادهروى باشد يا در طرف تفريط و تقصير. لكن در مورد
افراط، اسراف (مصدر باب افعال) و در مورد تقصير و تفريط، سرف (مصدر ثلاثى مجرد) بكار
مىرود و خلاصه تجاوز از حد حق و عدالت و
خروج حدّ حق بسوی فساد می باشد. (طبرسی،
1372ش:ج3،ص15و ج4،:579 وج4،ص684) كلمه «اسراف»
بنابر جامع بودن هرگونه زيادهروى در كميت و كيفيت و بيهودهگرايى و اتلاف و مانند
آن را شامل مىشود.( مکارم شیرازی، 1374ش،ج2: 41) معمولاً معنایی که از لغت اسراف
در عرف و عقل به دست می آید عملی است که منتهی به تجاوز از حد می شود.
2-مصادیق اسراف در قرآن
اسراف در قرآن مصادیق متعدد و در
معنای همه نوع تجاوز از حدّ اعتدال بکار می رود که از جمله مصادیق اسراف می توان
به موارد زیر اشاره نمود:
2-1-اسراف عقیدتی،
تهدیدی عقیدتی: انکار خداوند و پیامبران الهی، شرک و بت پرستی و عدم ایمان به آیات الهی
در برخی آیات اسراف شمرده شده که سبب بروز مشکلات دنیوی ودر آخرت گرفتار عذاب
جاویدان خواهند بود.(طبرسی ، 1372ش،ج8: 818) خداوند می فرماید« وَ لَقَدْ جاءَكُمْ
يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ في شَكٍّ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ
حَتَّى إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذلِكَ
يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ؛ پيش از اين يوسف دلايل روشن براى شما
آورد، ولى شما هم چنان در آنچه او براى شما آورده بود ترديد داشتيد تا زمانى كه از
دنيا رفت، گفتيد: هرگز خداوند بعد از او پيامبرى مبعوث نخواهد كرد! اين گونه خداوند
هر اسرافكار ترديدكنندهاى را گمراه مىسازد!» (غافر(40):34) پس زمانی که انسان از
حق روی گردان شد و از هوای نفس خود پیروی کرد، شک و تردید در دلش جایگزین شده و
هیچ سخن علمی را هرچند حجتی برای راهنمایی او به حق باشد، بدون هیچ برهانی
نپذیرفته و به باطل با حق جدال می کند.( طباطبایی،1417ق، ج17، :331) با این حال خداوند متعال با توجه به آیه:« أ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ
صَفْحاً أَنْ كُنْتُمْ قَوْماً مُسْرِفي؛ آيا اين ذكر [قرآن] را از شما بازگيريم بخاطر
اينكه قومى اسرافكاريد؟»(زخرف/5) از نزول وحی
بر اسرافکاران دریغ نورزیده تا دلهایی که اندکی آمادگی پذیرش حق را دارند
تکان خورده و از رحمت عامه الهی برخوردار شوند. اسراف عقیدتی را می توان از جمله
آسیب های داخلی شمرد که فرا روی نظام اسلامی قرار دارد که هم عناصر داخلی و هم
عناصر خارجی در ایجاد آن دخیل می باشندکه از مصادیقی که باعث ایجاد این آسیب می
شود، آسیب های ناشی از جنگ نرم است، که خداوند متعال در قرآن وجود جنگ نرم و تلاش
دشمن برای راه اندازی آن را هشدار داده و سردمدارن آن را با واژه هایی همچون
مشرکین ، منافقین، سردمداران باطل معرفی نموده، که البته همه آنها به عنوان پیاده
نظامان و امیران لشکر سردمدار بزرگ جبهه باطل یعنی شیطان به شمار می روند که یا با
اجرای طرح اسراف عقیدتی از داخل شروع و به وسیله
دشمنان خارجی تقویت می شود و یا فرمول آن از خارج داده شده و مزدوران
داخلی، آن را پیاده می کنند. بیگانگان با مورد خدشه قرار دادن تعالیم و احکام
دینی- مذهبی مردم و آرا و عقاید حقه آنان، چنین وانمود می کنند که بطلان آن ها را
اثبات کرده اند و با حمله فکری و فرهنگی، ظاهر آن ها را مورد هجوم و تعرض قرار
داده و سعی دارند با تفسیر و تأویل ها، ماهیّت آموزه ها و فرموده های دین و شریعت
را متحوّل و متبدّل نمایند و هویتّشان را دگرگون سازند.که با عناوین فریبنده «
تکامل معرفت دینی »،« نوسازی و باز سازی فکر دینی»و..صورت می گیرد و این امر
بوسیله افرادی که یا مسلمان نیستند و یا اگر مسلمانند به بعضی از مکتب ها و مسلک
های غیر اسلامی دلباخته اند. از آنجا که آثار و نتایج فساد عقیدتی به زودی ظاهر
نمی شود غالب مردم آن را خطر آفرین ندانسته و این مسئله بر هلاکت بار بودن آفات
عقیدتی می افزاید. مقاومت اسلامی در برابر این تهدید آموختن راه و رسم های مبارزه
و عدم نسخ و مسخ دین با معجون هایی است،
که با آمیخته شدن بینش ها و ارزشهای اسلامی با غیر اسلامی و حتّی ضد اسلامی می
باشد که به عنوان داروی شفابخش برای درد های مسلمین عرضه می شود. (شبان نیا، 1386ش:152-149) هر حركتى كه
منجر شود، نسل جوان از صحنهى مقاومت كنار رود. اين حركت، با واسطه يا بىواسطه،
مربوط به آمريكا و نظام استكبارى است؛ اين يك معيار كلى است که با سرگرم كردن
جوانان به مسائل جنسى، سرگرم كردن جوانان به مسائل شخصى، آلوده كردن جوانان به
مواد مخدر و مسكر، منحرف كردن ذهن جوانان از آرمانهاى انقلابى و اهداف اصلى،
متوجه كردن آنها به اهداف كوچك و جزئى و صنفى و امثال اينها، متزلزل كردن ايمان
نسل جوان به اسلام، متزلزل كردن ايمان نسل جوان به اصول انقلاب اسلامى و جمهورى
اسلامى و حتّى به امام، و نيز هر چيزى كه در راه اين مبارزهى عظيم به كار گرفته
مىشود وجودش لازم است، آن را در چشم نسل جوان، بىرنگ و بىاثر و بىفايده و مهمل
جلوه دادن. با متهم کردن مضامینی این
چنینی در کتابها یا رمان ها یا نوشته ها یا مقاله ها ی ترجمه شده وحتی در تظاهرات
های جسورانه، باید دانست كه تصادفى نيست؛ و نشانه ترس امريكا است؛ و حتّی بزرگترين
پستهاى استكبار عالم، از حضور جوانان در صحنه، احساس ناامنى مىكند.( بیانات آیه
الله خامنه ای(حفظه الله) در ديدار با گروه كثيرى از دانشجويان و دانشآموزان، به
مناسبت سيزدهم آبان ماه(روز ملى مبارزه با استكبار، 15/8/1370) این یعنی مقاومت که باید تقویت شود، علاوه بر
آن راهکارهای عملی مبارزه با انحرافات عقیدتی، تقویت افکار و اندیشه اسلامی است تا
آگاهی های دینی قوی شده وتحت تأثیر شبهات قرار نگیرند. در این میان نقش
روحانیت با تقوا به عنوان متخصصان علوم
دینی در شناساندن معارف الهی از کتاب خدا
و سنت اهل بیت در زمان غیبت بیشتر احساس می شود.( شبان نیا ،1386ش :176-151 )
2-2. اسراف اخلاقی، تهدیدی اخلاقی:
گرایش
به مادّیات ، ارتکاب به گناهان و قطع علاقه از خداوند موجب خروج انسان از راه حق و
قدم نهادن او در وادی باطل و اسراف می شود. خارج شدن اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی
انسان از حد اعتدال از جمله تکبر، بخل، تهمت، غیبت و... از مصادیق اسراف اخلاقی می
باشد که خداوند در آیه: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ
لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ
هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ ؛ بگو:اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد! از
رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان
است.»(زمر(39): 53) اسرافکاران را به توبه فرا خوانده و آنان را از یأس و ناامیدی
پرهیز و به آمرزش وعده داده است. دراسراف اخلاقی نیز بخشی مربوط به تهدیدهایی می
شود که مربوط به دشمن درونی است و آن هوی و هوس انسان بوده که در جهت خواست های
درونی خود قدم بر می دارد که بخاطر جنون ثروت و مقام و شهوت که باعث افتادن به دام
اختلاس ورشوه خواری و... می شوند . تا زمانی که این مسأله در میان افراد مطرح است،
زیانش متوجه آن افراد و اطرافیان می باشد ولی زمانیکه یک مسأله اجتماعی شد تبدیل
به فتنه و بلای اجتماعی می شودکه علاجش سخت خواهد بود ( شبان نیا، 1386ش :151) و
امّا دشمنان بیرونی با ترویج و اشاعه انواع و اقسام فجور، از جمله فحشا، مشروبات
الکلی و مواد مخدّر، با فاسد کردن اخلاق و روحیات مردم نه فقط استعداد و نشاط دفاع
از کیان و موجودیّت انقلاب و نظام انقلابی
خود را از دست می دهند بلکه نسبت به انقلاب و نظام انقلابی سرد باور و سست مهر می
شوند و خواستار سقوط آن و ظهور نظام دیگر می شوند تا به اعمال و ارضای شهوات میدان
دهند. در مقاومت اسلامی روش مبارزه با آفات اخلاقی ، تربیت مردم بر وفق ارزش های
اخلاقی و دینی و جلوگیری جدّی و شدید از ورود آلات و وسایل فسق و فجور و فحشا و
منکرات به درون جامعه است، چرا که با تشدید خواهش های نفسانی بخصوص در جوانان و
جذب آنها به زرق و برق های برخی کشور ها و
شرکت در مجالس عیش و نوش با فراموشی حلال و حرام الهی وپیروی از هوا و هوس صورت می
گیرد، که اگر اعتقاداتشان را حفظ کرده باشند راه آسان معالجه خود را در اختیار دارند و با تأثیر در
فکر و ذهن آنها علاج سخت خواهد بود. ( همان:156) چرا که بزرگترين دشمن در وجود انسان كمين گرفته
و آن، نفس امّاره و شهوات و خودخواهى خودپرستىهاى اوست. هر لحظهاى كه بتوان، اين
مار گزنده و اين دشمن كشنده را سر جاى خود نشاند و لو بهطور موقت در آن لحظه،
موفق و سعادتمند و قادر بر عمل و مقاومت و ايستادگى و جهاد في سبيل الله هست. هر
وقتىكه اين دشمن، سر بلند كند و عقل و نيروى معنوى و نفس رحمانى در وجود انسان را
سركوب كند و تحت تأثير قرار گیرد، در آن لحظه، انسان در حال سكون و ركود و يا
عقبگرداست.(بیانات آیه الله خامنه ای(حفظه الله) در ديدار با مسئولان بنياد شهيد،
جمعى از دانشگاهیان و مردم، 24/5/1369)بنابراین
اسراف عقیدتی که به عنوان تهدید عقیدتی بر یک جامعه اسلامی محسوب می شود، اگر مورد
غفلت قرار گیرد، باعث غرق شدن افراد جامعه اسلامی در تمایلات نفسانی شده و مهمترین
تهدید در مقاومت جامعه اسلامی در برابر دشمنان خواهد بود.
2-3.اسراف اجتماعی، تهدیدی اجتماعی: استبداد،
خودکامگی، استکبار ، استثمار، خونریزی، ستم وهرگونه فساد اجتماعی از مصادیق بارز
اسراف می توان بر شمرد.« فَما آمَنَ لِمُوسى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى
خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ
فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفينَ ؛ در آغاز،هيچ كس به موسى ايمان نياورد،
مگر گروهى از فرزندان قوم او (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافيانش، مبادا آنها را شكنجه
كنند، زيرا فرعون، برترىجويى در زمين داشت واز اسرافكاران بود!»(یونس(10):83) ودر
مورد تحقق نخستین خونریزی و قتل که از مصادیق اسراف اجتماعی به شمار می رود خداوند
متعال می فرماید: « مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَني إِسْرائيلَ أَنَّهُ مَنْ
قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ
جَميعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ
رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ
لَمُسْرِفُونَ؛ به همين جهت، بر بنى اسرائيل مقرّر داشتيم كه هر كس، انسانى را بدون
ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته و هر كس،
انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است. و رسولان
ما، دلايل روشن براى بنى اسرائيل آوردند، اما بسيارى از آنها، پس از آن در روى زمين،
تعدّى و اسراف كردند.»(مائده(5):32) در این آیه پس از بیان نزاع قابیل و
هابیل و وقوع نخستین فساد بر زمین بنی
اسرائیل از ریختن خون بی گناهان و فساد بر زمین نهی کرده و از فسادهای اجتماعی
آنان به اسراف تعبیر می کند. در این آیه کشتن یک انسان همانند کسی شمرده شده که یک
اجتماع را کشته است که در روایات هم چنین برداشت می شود اولاً: آمادگی داشتن چنین
شخص قاتل که بی گناهی را کشته در کشتن بی گناهی دیگر ثانیاً: یک پیکر بودن اعضای
یک اجتماع و فقدان هر فرد به عنوان ضربه ای بر جامعه بزرگ انسانی می باشد.(مکارم
شیرازی، 1374ش، ج4، ص356) اسرافکاری بنی اسرائیل در این آیه را مفسران به حلال
شمردن حرام های الهی ، قتل و خونریزی، کفر و شرک، مخالفت با پیامبران، پیروی از
هوای نفس، ارتکاب گناهان و هرگونه تجاوز به حریم حق دانسته اند.( طبرسی،1372ش،ج3:
289) قوم ثمود را هم می توان از جمله اسرافکاران اجتماعی دانست که حضرت صالح قوم
ثمود را از اطاعت آن اسرافکاران بر حذر کرده و آنها را مفسد فی الارض می شناساند.
«وَ لا تُطيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفينَ ،الَّذينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُون؛و
فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد! همانها كه در زمين فساد مىكنند و اصلاح نمىكنند!(الشعراء(26):
152-151) از
ویژگی های مهم قرآن اعتدال در قانونگذاری های دستوررت اخلاقی است که حتی توصیه ای
که به اولیای مقتول در انجام قصاص مقتول عزیزانشان می دهد قصاصی است که با عدم
اسراف در قصاص همراه بوده و می فرماید:«وَلا تَقْتُلُوا النَّفْسَ
الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا
لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً ؛ و كسى را كه خداوند خونش را حرام شمرده، نكشيد، جز بحق! و آن كس كه مظلوم
كشته شده، براى وليش سلطه (و حق قصاص) قرار داديم اما در قتل اسراف نكند، چرا كه او
مورد حمايت است! »(اسرا(17):33) اسراف اجتماعی را می توان شامل اسراف در ثروت عمومى و
موجوديهاى كشور و منابع طبيعى و نيز در آنچه كه با زحمت زياد به دست مىآيد دانست
و اسراف در نان و آب و انرژى و نيروى انسانى،که همهى اينها بد است. اسراف،
نقطه مقابل«انضباط» است. چرا که با اسراف
و از حد تجاوز کردن در استفاده از منابع عمومی باعث اتلاف ثروت عمومی خواهد شد در
مقابل با انظباط و استفاده از این منابع در جایگاه خود بدور از ریخت و پاش می توان
منابع را برای آیندگان ذخیره نموده و بهترین استفاده را نمود . بنابر این بايد
براى اين كار برنامهريزى انجام گيرد و این وظیفه مسئولان دولتى است بنابراين،
توصيهى اوّل، مبارزه با اسراف و زيادهروى و نابود كردن اموال عمومى و اموال
شخصى است؛ چون اموال شخصى هم، به نحوى به اموال عمومى برمىگردد.( پيام آیه الله
خامنه ای(حفظه الله) به مناسبت آغاز سال جديد ، 1/1/1375)که در ایجاد مقاومتی که یک جامعه
اسلامی در مقابل خصم دارد، بسیار مفید است.
4-2. اسراف اقتصادی، تهدیدی اقتصادی: اسراف در اقتصاد که در اسلام دارای مصادیقی است که شامل اسراف در مصرف، اسراف در انفاق و اسراف در حقوق
دیگران است. خداوند متعال می فرماید:« كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ
لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ؛ (از نعمتهاى الهى)
بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست نمىدارد.»(اعراف(3):31)خداوند
در این آیه پس از بیان جواز عمومی مصرف، از اسراف نهی و از تحریم امور حلال نیز
منع کرده است، اسراف اقتصادی که نقطه مقابل«انضباط اقتصادى و مالى» است، انضباط
اقتصادى و مالى يعنى مقابله با ريختوپاش، زيادهروى و اسراف. ريختوپاش مالى و
زيادهروى در خرج كردن و زيادهروى در مصرف، بههيچوجه صفت خوبى نيست. نه اسمش
جود و سخاست و نه كرم و بزرگ منشى است. فقط اسمش «بىانضباطى اقتصادى و مالى» است.
كسانى كه زيادى خرج مىكنند و زيادى براى خودشان مصرف مىكنند و رعايت موجودى
جامعه را از لحاظ امكانات اقتصادى نمىكنند، انسانهايى بىانضباط از لحاظ امكانات اقتصادى و مالى
هستند که کشور را دچار مشکلات اقتصادی می کنند. داشتن و خرج کردن دلیل کافی و قانع کننده برای ریخت و پاش نیست. بايد به
قدر نياز و حاجت، خرج و مصرف كرد. بخصوص كسانى كه اموال عمومى را مصرف مىكنند.
آنها هم مانند كسانى كه اموال خودشان را بىحساب و كتاب خرج مىكنند، مخاطب اين
مطلبند و نبايد زيادى مصرف كنند. بعضى افراد، پولدارند و درآمدى إن شاء اللّه از
راه حلال دارند- آنها كه از راه حرام كسب درآمد كنند كه وضعشان بدتر است- اينها
هم اگر در خرج كردن و وضع زندگى و تجمّلات بيهوده و بىجا و اعيان منشى، ريختوپاش
و اسراف كنند، بىانضباطى مالى و اقتصادى انجام دادهاند. اين كارها اسمش
ريختوپاش است و ريختوپاش امرى نكوهيده و ناپسند است. اين كارها زندگى ديگران را
از لحاظ روانى مختل مىكند.(پیام نوروزی آیه الله خامنه ای(حفظه الله)،1/1/1374)
اعتدال و میانه روی امری است که در همه افعال انسان اهمیّت دارد از جمله در انفاق
که خداوند در وصف بندگان مقرّب خود می فرماید:«وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا
وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً ؛و كسانى كه هر گاه انفاق كنند، نه
اسراف مىنمايند و نه سختگيرى بلكه در ميان اين دو، حدّ اعتدالى دارند.»(فرقان(25):67)
با توجه به آیه شریفه واژه «اسراف» در آیه به معنای بیرون شدن از حد تعادل به طرف
زیاده روی و در خصوص انفاق به معنای زیاده روی و تجاوز از حدّی که رعایت آن حد
سزاوار و شایسته است و واژه «قَتر» به معنای کمتر انفاق کردن است و واژه «قَواماً»
به معنای حد وسط و معتدل است که جمله «بین
ذلک» متعلق است به قَواماً یعنی در انفاق بندگان رحمان انفاقشان در حد وسط و بین
اسراف و اقتار است.(راغب اصفهانی، 1412ق: 654) اسراف در حقوق دیگران نیز برمی گردد، به تجاوز به حقوق دیگران که از
لحاظ اقتصادی شامل هم اموال عمومی و هم
خصوصی می شود، بنابر این مصرف اموال عمومی و خصوصی در مسیر نادرست و به شکل
ناشایست مصداقی از اسراف در حقوق دیگران
می باشد.« وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ
مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً
وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقيراً
فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا
عَلَيْهِمْ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسيباً ؛ و يتيمان را چون به حد بلوغ برسند، بيازماييد!
اگر در آنها رشد (كافى) يافتيد، اموالشان را به آنها بدهيد! و پيش از آنكه بزرگ شوند،
اموالشان را از روى اسراف نخوريد! هر كس كه بىنياز است، (از برداشت حق الزحمه) خوددارى
كند و آن كس كه نيازمند است، به طور شايسته (و مطابق زحمتى كه مىكشد،) از آن بخورد.
و هنگامى كه اموالشان را به آنها بازمىگردانيد، شاهد بگيريد! اگر چه خداوند براى محاسبه
كافى است.»(نساء(4):6)
خداوند متعال در این آیه اسراف در مال یتیمان را یک مشکل گسترده
اجتماعی معرفی کرده و با گوشزد کردن عواقب این کار گویا می خواهد بگوید اگر شما
حرمت یتیم را نگه نداشتید و به اموال او دستبرد زدید ، این امر به صورت یک جریان و
یک سنت عمومی رواج یافته و همه افراد جامعه دست به این کار خواهند زد، چراکه قبح
تجاوز به مال یتیم از بین خواهد رفت و به همه یتیمان تجاوز خواهد شد.( اسکندری،
1376ش، ج3 :252) اسراف اقتصادی با هر سه نوعش(اسراف در مصرف، اسراف در انفاق،
اسراف در حقوق دیگران) با اسراف اجتماعی رابطه داشته و تهدیدی بر جامعه محسوب می
شود که در کاهش مقاومت جامعه اسلامی بسیار مؤثر است طوری که خداوند در آیه «إِنَّ الْمُبَذِّرينَ
كانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ وَ كانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُورا؛ چرا كه تبذيركنندگان،
برادران شياطينند و شيطان در برابر پروردگارش، بسيار ناسپاس بود.» واژه بذر در لغه به معنای بیهوده پخش کردن و
توزیع مال می باشد( مفردات راغب، 1412ق: 114) یعنی پاشیدن با اسراف بوده، تفاوتش
با اسراف در افسادی است که در اسراف نهفته است. ( طباطبایی، 1417ق، ج13: 82) و با
خواندن مبذّرین به عنوان برادران شیاطین در واقع تهدیدی بر جامعه خوانده است. رعايت قوانين و رعايت برادرى و مروّت و عدم
زيادهخواهى و عدم تجاوز به حقوق
ديگران و رعايت وقت - چه وقت خود، چه وقت
ديگران- رعايت مقرّرات در عبور و مرور و رفت و آمد و مسائل مالى و تجارى و امثال
اينها، همه مصاديق ظلم است. يك مصداق مهمّ دیگربرقراری هماهنگی بین كاركرد در
جامعه و افكار و عقايد و شعارها ست . از بىنظمىهاى بسيار خطرناك يكى همين است كه
در جامعهاى مبانى فكرى و عقيدتى و باورهايى كه جامعه به آن ايمان و اعتقاد دارد،
يك چيز باشد؛ اما رفتارهايى كه براساس همين قواعد و باورها بايد شكل بگيرد و هنجار
عمومى اجتماعى را تشكيل دهد، با آن باورها و فكرها و مبانى منطبق نباشد. اين نوعى
دورنگى و دورويى و نفاق عمومى را به وجود مىآورد و بسيار خطرناك است. اسم اسلام
را آوردن و تكرار كردن، اما در عمل هيچ به مبانى اسلامى باور نداشتند؛ اسم حقوق
بشر را به عنوان مبنا و قاعدهى فكرى مطرح كردن، اما در عمل هيچ رعايت حقوق بشر را
نكردن- كه امروز در سطح بينالمللى متأسّفانه يكى از بلاهاى بزرگ جامعهى بشرى اين
است- اسم آزادىخواهى را آوردن، اما در عمل رعايت آزادى ديگران را نكردن؛ اسم قانون
و قانونطلبى را آوردن، اما در عمل پايبند به قانون نبودن، از جمله خصوصيّات بسيار
بد و يكى از مصداقهاى بارز و خطرناك بىنظمى است.(
بیانات آیه الله خامنه ای( حفظه الله) در خطبه های نماز جمعه تهران، 1/9/1381)
بنابر این با قدم نهادن در راهی که حق است
و کاری که شایسته یک مسلمان است که از حد اعتدال تجاوز نمی کند می توان
جامعه ای ساخت که مصداقی از یک جامعه آرمانی است که کوچکترین روزنه را برای نفوذ
دشمنان در راه مقاومت اسلامی ایجاد نمی کند.
3-عوامل اسراف
1-3.غفلت از یاد خدا : از عوامل که باعث می شود
انسان در افعال خود از حدّی که خداوند فرموده تجاوز کند غفلت از یاد خدا ست که
باعث هلاکت انسان در دنیا و آخرت می شود. امیرالمومنین علی علیه السلام می
فرماید:«من طالت غفلته تعجّلت هلكته، کسی که غفلتش طولانی شود،
هلاکتش به سرعت فرا می رسد.»( تمیمی آمدی، 1410ق، ص609) «إِنَّ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا
بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ
،أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ ؛آنها كه ايمان به ملاقات ما
(و روز رستاخيز) ندارند، و به زندگى دنيا خشنود شدند و بر آن تكيه كردند، و آنها كه
از آيات ما غافلند، (همه) آنها جايگاهشان آتش
است، بخاطر كارهايى كه انجام مىدادند.»(یونس(10):8-7) وهمچنین در آیه ای دیگر می
فرماید:«وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا
وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطا! ؛و از كسانى كه قلبشان را از ياد خود
غافل ساختيم اطاعت مكن! همانها كه از هواى نفس پيروى كردند، و كارهايشان افراطى است.»(کهف(18):28)
یعنی به دلیل عناد ورزیدن و با حق درافتادن، غفلت بر قلب هایشان مسلط شد و کیفر
آنها بردن یاد خدا از دل های آنهاست.( طباطبایی، 1417ق، ج13: 303) با توجه به این
که غفلت از یاد خدا باعث غرق شدن انسان در گمراهی و هلاکت می شود پس انسانی که
گمراه شده توانایی مقاومت در برابر شیطان درون و بیرون راازدست می دهد. آنهايى كه در
مبارزههاى با دشمنان بزرگ پيروز مىشوند، كسانى را به خاك مىنشانند و قدرتهايى
را نابود مىكنند، گرفتارى بزرگشان در مبارزه با نفس خودشان است. غرورى كه به
انسان دست مىدهد، هوس و شهوتى كه به او عارض مىشود، غفلت و نسيانی که از ياد خدا
ایجاد می شود، شيطانصفتى ای كه در معاملهى با برادران، با جامعه و با حوادث
دوروبر به انسان عارض مىشود، آن شيطان درونى است؛ اين است كه بايد آن را علاج
کرد.(بیانات آیه الله خامنه ای(حفظه الله)
در ديدار با خانوادههاى شهداى شهرهاى پاكدشت و... ، 17/7/1370)شیطان درونی با غفلت انسان ازخود مانع از توجه او
به دیگران و در نتیجه توجه او به جامعه شده و باعث کاهش مقاومت در برابر شیطان
بیرونی می شود.
2-3. شهوت پرستی: این عمل یکی از مصداق های اسراف اخلاقی به
شما رمی رود که خداوند متعال در باره قوم لوط که مبتلا به می فرماید: «الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ
قَوْمٌ مُسْرِفُونَ؛ آيا شما از روى شهوت به سراغ مردان مىرويد، نه زنان؟! شما گروه
اسرافكار (و منحرفى) هستيد.»(نمل(27):55)و همچنین می فرماید:«أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ
الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُون؛آيا شما
بجاى زنان، از روى شهوت به سراغ مردان مىرويد؟! شما قومى نادانيد!»(اعراف(7):81)
"اتیان الرجال" به قرینه "من دون النساء" و "شهوه"
کنایه از عمل نامشروع با مردان است، این دو کلمه علاوه بر اینکه اتیان الرجال مردان را می رساند بلکه به ترک
عمل زناشویی با زنان را هم می رساند و با
اکتفا به مردان، تجاوز و انحراف از قانون فطرت را می رساند که از آن به اسراف یاد
می شود.( طباطبایی،1417ق، ج8، :184) وقتی جامعه ای آلوده به اسراف اخلاقی شد دیگر
توان مقابله با تهاجم فرهنگی که بیشتر با مشغول کردن جوانان در ارضای هوی و هوس و
کاستن از اراده ی مقابله یک ملّت در برابر دشمنان همراه است را ندارند.با
توجه به این که امروز اين كار را مىكنند. امروز در جبهههاى مختلف، دشمن كار
مىكند. يك جبهه، جبههى جوانان در مدارس است. اين جوانان عزيز دختران و پسران
پاكيزه بچههاى همين ملتند. دل پاكيزه، جسم پاكيزه و مغز پاكيزهى آنها را با
تحريكات شهوانى، با پخش كردن عكسهاى مهيّج شهوت، با فيلم و ويدئو و نوار و انواع
و اقسام خباثت ها و رذالت ها به جوش مىآورند و آنها را به فساد مىكشانند.به خیال
عده ای وقتى صحبت از تهاجم فرهنگى غرب است، فقط مسئله اين است كه يك نفر در
خيابان حجابش را درست رعايت نكرده است. بلکه مسأله اينها نيست. اين، فرع است. اصل
قضيه آن است كه داخل خانههاست و از مجامع جوانان سرچشمه مىگيرد و دشمنان آنجا
كار مىكنند. آنكه آشكار نيست، آنكه پنهان است، خطر آنجاست. جوانان شهوات را دور
انداختند، راحتى و لذّت را دور انداختند؛ در ميدان مبارزه رفتند و توانستند دشمن
را به زانو درآورند. حال دشمن از جوانان انتقام مىگيرد. انتقامش چيست؟ انتقام
دشمن اين است كه جوانان را به لذّات و شهوات سرگرم كند. پول خرج مىكنند، عكس
مبتذل چاپ مىكنند و مجّانى بين جوانان منتشر مىكنند. ويدئو درست مىكنند و
فيلمهاى مهيّج شهوت را مجّانى به اين و آن مىدهند كه نگاه كنند. البته، يك عدّه
از اين طريق، پول هم به دست مىآورند؛ اما آنهايى كه سرمايهگذارى مىكنند، براى
پول، سرمايهگذارى نمىكنند. مىتوانند آنها را در كشورهاى ديگر، آزادانه پخش
كنند و پول بهدست آورند. اينجا مىخواهند نسل جوان را ضايع و نابود كنند.اين، هجومِ يك مهاجم است. حال، اگر
دستگاه قضائي كشور، كسى را كه به چنين فسادى دامن مىزند، دستگير كرد، چه مجازاتى
براى او مناسبتر از همه است؟ كسى كه هزاران جوان اين مملكت را جوانان پاك و
پاكيزه را؛ بچههاى معصوم را به وادى
فساد و شهوترانى مىكشاند، مجازاتش چيست؟ اينها بايد به شديدترين وجه مجازات
شوند.هدفِ تهاجم
فرهنگى دشمن اين است كه ذهن مردم را عوض كند؛ از راه اسلام منصرف نمايد و از
مبارزه نااميد سازد.(بياناتآیه الله خامنه
ای(حفظه الله)در دیدار کارگران و فرهنگیان
در روز کارگر و روز معلم، 15/2/1372)
3-3. کفران نعمت:خداوند پس از اینکه در آیاتی که
اشاره به اسراف و تبذیر می کند و بخصوص در آیه ای که مسرفان را برادران شیاطین می
خواند، ناسپاسی شیطان را گوشزد می کند.« إِنَّ الْمُبَذِّرينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ
وَ كانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً ؛چرا كه تبذيركنندگان، برادران شياطينند و
شيطان در برابر پروردگارش، بسيار ناسپاس بود.» واژه "کفوراً " در این
آیه به دلیل نعمت هایی فراوانی است که خداوند به شیطان داده بود ازجمله قوه و قدرت
و ابزار که همه را در جهت اغواء بندگان خدا و انحراف آنها از مسیر عبودیت و فریب
آنها و دعوت آنها به نافرمانی خدا و خطاکاری و کفران نعمت بکار گرفت.( طباطبایی،
1417ق،ج13: 82) خداى متعال، هم به انبيا و اوليا و شهدا و صالحين نعمت داده است-
«فأولئك مع الّذين انعم الله عليهم من النّبيّين و الصّديقين و الشّهداء و
الصّالحين»(نساء(4):69) هم به بنى اسرائيل نعمت داده است؛ «اذكروا نعمتى الّتى
انعمت عليكم»(بقره(2):40). در سورهى بقره سه مرتبه اين تعبير تكرار شده است. خدا
به بنى اسرائيل هم نعمت داد، منتها آنها نعمت را كفران كردند. خداى متعال در
سورهى سبأ مىفرمايد: «ذلك جزيناهم بما كفروا و هل نجازي الّا الكفور». خداوند
كفرانكنندگان نعمت را تنبيه و مجازات مىكند. پس بايد نعمت را نگه داشت. انبيا و
شهدا و صالحين و صديقين كسانى هستند كه نعمت خدا را نگه داشتند. نعمت خدا را بايد
نگه داريد، پرورش داد، كامل كرد و نقايصاش را برطرف ساخت- كه اين نقايص هم باز از
عمل ما ناشى مىشود- اين كار بزرگى است كه بر عهدهى جوانها و بخصوص جوانان
دانشجوست، كه اميدهاى آيندهاند. مديران و تصميمگيران و تصميمسازان كشور در
آينده آنها هستند؛ هم در رساندن كشور را به اوج قلهى افتخار و ترقى- همانطور كه
آرزوى نظام جمهورى اسلامى است- هم مىتوانند خداى نكرده نعمتِ به دست آمده را از
دست بدهند. لذا با نگریستن به افق دور دست می توانند چالش ها را بیابند.(بيانات آیه
الله خامنه ای(حفظه الله)در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاههاى استان كرمان، 19/2/1384) پیروزی
هایی که ملت ایران به دست آورده است در سایه توکل و استقامت و مجاهدت ملت مسلمانی
است که شکر نعمت جمهوری اسلامی را در کشور می دانند و کسانی تصور نکنند که با
امتیاز دادن به بیگانگان به اهداف نظام اسلامی خواهند ر رسید بلکه سخت در
اشتباهند.(
پيام به مناسبت روز ملى مبارزه با استكبار جهانى، 13/8/1369) و در روایات نیز بین
کفران نعمت و نزول عذاب رابطه مستقیم دانسته شده است و علاوه بر اینکه نعمت از دست
شان گرفته می شود به عقوبت ناسپاسی هم گرفتار می شوند. ( کلینی، 1369ش،ج1 :315)بنابر این
کفران نعمت و داشتن روحیه ناسپاسی را مهمترین عامل در ایجاد تزلزل در مقابل هجوم
دشمن و ایجاد روزنه ی نفوذ برای بیگانگان ومانعی در مقاومت اسلامی می توان شمرد.
4-3. عجب وتکبر، خود کامگی، استعمارو سلطه
جویی:با توجه به آیات «فَما آمَنَ لِمُوسى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ
مِنْ قَوْمِهِ عَلى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ
فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفينَ ؛ (در آغاز،) هيچ
كس به موسى ايمان نياورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافيانش،
مبادا آنها را شكنجه كنند زيرا فرعون، برترىجويى در زمين داشت و از اسرافكاران بود.»
( یونس(10):83) و«مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفين؛از فرعون
كه مردى متكبر و از اسرافكاران بود!»( الدخان (44):31)و«قالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذا
دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً وَ كَذلِكَ
يَفْعَلُون؛ گفت: پادشاهان هنگامى كه وارد منطقه آبادى شوند آن را به فساد و تباهى
مىكشند، و عزيزان آنجا را ذليل مىكنند (آرى) كار آنان همين گونه است. »(
النمل(27):34) فرعون به عنوان مظهر تکبر و خودکامگی و استعمار و سلطه جویی مطرح
شده که یکی از عوامل و ریشه اسراف در جامعه است و یک نوع جانشینی بین فساد اجتماعی
و اسراف برقرار می شود و در جامعه ای که اینگونه شیطان بر ملت ها سایه افکنده
بسیاری از افعال از حد تجاوز کرده و از حد اعتدال که خواست الهی است خارج می شود.
اینجاست که نعمت جمهوری اسلامی به رهبری فردی که خواست الهی را در جامعه می خواهد
پیاده کند، مشخص می شود. امروز نیز مسئله براى
ابرقدرتها، سيطره بر عالم است. امروز قدرتهاى بزرگ جهان، چه به خاطر انرژى- نفت
و گاز- چه به خاطر بازارها، چه به خاطر فروش محصولاتشان و چه به خاطر پشتوانهى
سياسى و اقتدار نظامىشان، ناچارند دامنهى سيطره و نفوذ خود را در دنيا توسعه دهند.
اگر ملتها پامال مىشوند و منافع ملىشان نابود مىگردد، براى آنها هيچ اهميتى
ندارد. آنها فقط به منافع خود- كه در بسيارى از موارد، نامشروع هم هست
مىانديشند. البته هر ملتى- از جمله، ملتهاى قدرتهاى بزرگ- حق دارند به منافع خود
بينديشند؛ آن منافعى كه به خاطر پامال كردن منافع ملتهاى ديگر، نامشروع نباشد؛ ولى
آنها اين حدّ و مرز را قائل نيستند. پرچمى كه برمىدارند، پرچم حقوق بشر و آزادى
و دمكراسى است. بر روى پرچمهاى خود، عناوين فريبنده را نقش مىكنند؛ اما آنها، هم
به مردم دنيا دروغ مىگويند، هم به مردم خود دروغ مىگويند. هدف آنها سيطره بر
دنياست( بیانات آیه الله خامنه ای (حفظه الله)در دیدار
با پرسنل نیروی هوایی، 18/11/1380) بنابر
این مقاومت کردن در برابر چنین سلطه طلبانی نیاز به عزم و اراده ملّی دارد . جمهورى اسلامى همان گروه مقاوم است. خيلىها فرصتطلبى
كردند؛ خيلىها خيانت كردند و از پيش با دشمن ساختند، نظام ها ی بسیاری خودشان را كنار كشيدند و به بستر عافيت
رفتند، به خيال اينكه زندگى کنند؛ خيلىها فريب خوردند و شعارها و حرفها و تبليغات
را پذيرفتند. يك گروه هم ايستاده و مىداند اين سيطره به زيان اوست؛ مىداند اين
سيطره، او و منطقه را مصيبتزده و بدبخت خواهد كرد؛ مىداند اگر اين سيطره كامل
شود، صد سال- شايد هم بيشتر- مجموعهى بشرىِ عظيمى كه در اين منطقه زندگى مىكند،
از كاروان علم و تمدن و معرفت و خوشبختى دور خواهد ماند؛ مىداند كه اين سرآغاز و
دهليز يك استعمارِ تعريف نشده است.(بیانات آیه الله خامنه ای(حفظه الله) در دیدار
پرسنل صدا و سیما، 11/9/1383) بنابراین امروز امت اسلام براى حيات، سربلندى و نجات
خود و براى برافراشتن پرچم اسلام، به وحدت احتياج دارد. كدام منطق است كه در مقابل
اين مسائل بتواند مقاومت كند، تا اختلاف ايجاد شود؟ وحدت بر همهى ضرورتها و
اولويتها ترجيح دارد و از آنها اولىتر و مقدمتر است. به دلیل حساس بودن این
برهه زمانی اگر دشمنان بتوانند با اعمال قدرت اين منطقه را تصرف كنند، دنياى اسلام
بازهم مثل دوران استعمار، صد سال ديگر عقب خواهد افتاد و صد سال ديگر فاصلهى امت
اسلامى با دنياى مدرن و صنعتى بيشتر خواهد شد. امروز همه بخصوص دولتها، نخبگان،
زبدگان، رجال فرهنگى و دينى مسئولند؛ همه در مقابل وحدت دنياى اسلام مسئولند،
امام بزرگوار (رضوان الله تعالى عليه) از مهمترين حرفهايى كه از قبل از پيروزى
انقلاب تا آخرين دوران زمان زندگى خود بر زبان داشت و تأكيد مىكرد، وحدت امت
اسلامى، اتحاد مسلمانها و بزرگ نكردنِ بهانههاى كوچك بود.(بیانات آیه الله خامنه
ای(حفظه الله)در دیدار معلمان و کارگران، 12/2/1383) پس اتحاد مسلمانان بزرگترین
عاملی است که در مقاومت اسلامی در انهدام حیله استعمار می تواند مؤثر باشد.
5-3. احساس حقارت وخود کم بینی ، وسواس
،تربیت خانوادگی ، ثروت فراوان: این عوامل از جمله عواملی هستند که بیشتر ریشه در روح و روان
فرد دارد . خداوند متعال می فرماید: «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ
أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا
إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفينَ ما كانُوا يَعْمَلُون؛
هنگامى كه به انسان زيان (و ناراحتى) رسد، ما را (در هر حال:) در حالى كه به پهلو خوابيده،
يا نشسته، يا ايستاده است، مىخواند امّا هنگامى كه ناراحتى را از او برطرف ساختيم،
چنان مىرود كه گويى هرگز ما را براى حل مشكلى كه به او رسيده بود، نخوانده است! اين
گونه براى اسرافكاران، اعمالشان زينت داده شده است (كه زشتى اين عمل را درك نمىكنند.»(یونس(10):12)
در این آیه زینت داده شدن اعمال زشت اسرافکاران را بوسیله شیطان متذکر می شود و با
توجه به اینکه انسان در هنگام ناراحتی خداوند را در هر حالی می خواند، ولی زمانی
که مشکلش بر طرف شد از یاد خدا غافل می شوند و این به دلیل زینت داده شدن گناهان و
شهوات آن هاست که دلهایشان را فرا گرفته و جایی برای یاد خدا باقی نمی
گذارد.(طباطبایی، 1417ق، ج10: 23) همهى انسانها مبتلا به پيل مستدر درون وجود
خودشان هستند كه بايد مهار شود، اين مهار با ذكر و ياد خداست؛ با پناه بردن به خداست؛ با احساس نياز به پروردگار
است؛ با احساس حقارت خود در مقابل عظمت الهى است؛ با احساس زشتىهاى خود در مقابل
جمال مطلق حق متعال است. اينها همهاش ناشى از ذكر است. انسانى كه باتقواست، يعنى
مراقب خودش هست و متذكر هست، منشأ شر و ظلم و فساد و طغيان و بدى به اين و آن
نمىشود. آن ذكر الهى مرتب دارد او را نهى مىكند؛ مرتب دارد او را بازمىدارد:
«الصّلاة تنهى». «تنهى» يعنى نهى مىكند، نه اينكه دست و پاى انسان را مىبندد؛
غرائز را از كار مىاندازد. بعضى خيال مىكنند «الصّلاة تنهى عن الفحشاء و المنكر»،(عنکبوت(29):45)معنايش اين است كه
اگر نماز خواندى، ديگر فحشا و منكر از بين خواهد رفت؛ نه، معنايش اين است كه وقتى
نماز مىخوانى، آن واعظ درونىِ تو كه با نماز جان گرفته، او مرتب به تو از بدىِ
فحشاء و منكر مىگويد. و گفتن و تكرار كردن و بر دل فروخواندن، طبعاً اثر دارد و
دل را خاضع و خاشع مىكند. بنابراین نماز
باید تكرار
شود. روزه، سالى يكبار؛ حج، عمرى يكبار؛ نماز، هر روز چند بار بايد تكرار شود.
اهميت نماز اينجاست.(بیانات آیه الله خامنه ای(حفظه الله)
در اجلاس سراسری نماز، 29/8/1387) اسلام براى
ساخت يك جامعهى سرافراز و پويا خصوصياتى را ترسيم كرده و راه رسيدن به آنها را
براى ملت مسلمان و امت اسلامى در طول تاريخ تبيين كرده است. يكى از اين نشانهها و
خصوصيات عزت ملى است؛ عزت. همچنانى كه يك فرد مايل است ذليل نباشد و عزيز باشد، از
آرزوهاى بزرگ يك ملت هم اين است كه عزيز باشد و ذليل نباشد. عزت ملى عبارت است از
اينكه يك ملت در خود و از خود احساس حقارت نكند. نقطهى مقابل احساس عزت،
احساس حقارت است؛ يك ملت وقتى به درون خود- به سرمايههاى خود، به تاريخ خود، به
مواريث تاريخى خود، به موجودى انسانى و فكرى خود- نگاه مىكند، احساس عزت و غرور
كند، و احساس حقارت و ذلت نكند. اين يكى از چيزهائى است كه براى يك ملت لازم است.
قرآن در موارد متعددى به اين معنا اشاره كرده: «يقولون لئن رجعنا الى المدينة
ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين و لكنّ المنافقين
لا يعلمون»(منافقون(63):8)با خودشان گفتگو مىكردند كه ما عزيزيم و مسلمانها را-
كه ذليلند- از مدينه خارج خواهيم كرد! خداوند به پيغمبر وحى فرستاد كه اينها
اينجور مىگويند، ليكن نمىفهمند و نمىدانند؛ آنكه عزيز است مؤمنانند؛ عزت از
آنِ خداست و از آنِ پيامبر خدا و از آنِ مؤمنان باللَّه.
اين يك تابلو درخشانى است كه هميشه جلوى چشم امت اسلامى بايد قرار داشته باشد؛
«عزت ملى». اگر يك ملتى احساس عزت نكند، يعنى به داشتههاى خود- به آداب خود، به
سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاريخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان
خود- به چشم حقارت نگاه كند، آنها را كوچك بشمارد و احساس كند از خودش چيزى
ندارد، اين ملت بهراحتى در چنبرهى سلطهى بيگانگان قرار خواهد گرفت.(بیانات آیه
الله خامنه ای(حفطه الله) در جمع مردم کردستان،22/2/1388) باید توجه داشت که هر کدام از موارد عجب ، خودکم بینی، ، وسواس ،تربیت
خانوادگی ، احساس حقارت، ثروت فراوان روزنه هایی هستند در گرفتار شدن نفس انسان در
وادی اسراف با تمام مصادیقش و تضعیف روحیه دشمن ستیجزی که مهمترین عامل در مقاومت
اسلامی در جامعه اسلامی است.
4-آثار اسراف در ممانعت از مقاومت اسلامی
1-4.فساد : با توجه به
فرموده خداوند: «وَ لا تُطيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفينَ،الَّذينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ
وَ لا يُصْلِحُونَ ؛و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد! همانها كه در زمين فساد مىكنند
و اصلاح نمىكنند.»(شعرا(26):152-151)اسرافکاران با همه مصادیق کسانی هستند که در
زمین فساد می کنند. عالم هستى يك پارچه نظم و صلاح است و حتى با تضادى كه احيانا در
ميان اجزاى آن ديده مىشود، هماهنگى فراوان دارد، اين نظام به سوى اهداف صحیح در حرکت
است، و براى هر يك از اجزاى خود، خط سيرى تعيين مىكند، حال اگر يكى از اين اجزاء از
مدار خود خارج شود و راه فساد را پيش گيرد، ميان آن و ساير اجزاى اين جهان درگيرى ايجاد
مىشود، اگر توانستند اين جزء نامنظم اسرافكار را به مدار اصليش بازگردانند چه بهتر،
و الا نابودش مىكنند، تا نظام به خط سير خود ادامه دهد! انسان كه يكى اجزاى اين عالم
هستى است از اين قانون عمومى مستثنى نيست، اگر بر اساس فطرت، هماهنگ با نظام هستى باشد به هدف سعادتبخش مقدر
شده ، مىرسد، اما اگر از حد خود تجاوز كرده و قدم در جاده" فساد فی الارض" بگذارد، نخست خداوند او را گوشمالى داده،
و با حوادث دردناك او را هشدار مىدهد، «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ
بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ
يَرْجِعُونَ؛ فساد بر صفحه دريا و صحرا بر اثر اعمال مردم آشكار گشت خدا مىخواهد نتيجه
سوء پارهاى از اعمال مردم را به آنها بچشاند شايد بازگردند.»(روم(30):41) در غیر
این صورت خداوند زمین را از لوث وجودش پاک می کند. (مکارم شیرازی، 1374ش ،ج15:
309) بسیاری از مشكلاتى كه در
دنيا پيش آمده، به خاطر نگاه مادى به مسئلهى اقتصاد و مسئلهى پول و مسئلهى ثروت
است. همهى انحرافهاى غرب ومسئلهى
استثمار و استعمار به خاطر نگاه ماده گرایانه به پول و به ثروت است، این نگاه قابل
تصحیح است. اسلام براى ثروت اهميت و اعتبار قائل است، توليد ثروت در اسلام مطلوب
است؛ منتها با نگاه الهى و معنوى. نگاه الهى و معنوى اين است كه از ثروت براى
فساد، براى ايجاد سلطه، براى اسراف نبايد استفاده كرد؛بلکه باید براى سود جامعه
بهره برد.(بیانات آیه الله خامنه ای( حفظه الله) در بيانات در نخستين نشست انديشههاى راهبردى،10/9/1389)
2-4. حق ناپذیری ،
تکذیب انبیاء : با توجه به فرموده خداوند: « قالُوا طائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَ إِنْ ذُكِّرْتُمْ
بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُون؛ (رسولان) گفتند: «شومى شما از خودتان است اگر درست
بينديشيد، بلكه شما گروهى اسرافكاريد!» (یس(36):19) در این آیه واژه «طائر» که در
اصل طیر به معنای «مرغی چون کلاغ» است که
عرب با دیدن آن فال بد می زدند وبا توسعه آن به هرچیزی که بوسیله آن فال بد زده می
شود به بخت بد اشخاص هم طائر گفته می شود و خداوند در این آیه فال بد را آن چیزی
می داند که در خود آنها ست که از حق(توحید) رویگردان شده اند و به شرک(باطل) تمایل
داشته اند.( طباطبایی، 1417ق، ج17: 74) در انقلاب اسلامى نیز، اسلام كتاب و
سنت، جايگزين اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جايگزين اسلام قعود و
اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جايگزين اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنيا و
آخرت، جايگزين اسلام دنياپرستى يا رهبانيت؛ اسلام علم و معرفت، جايگزين اسلام تحجر
و غفلت؛ اسلام ديانت و سياست، جايگزين اسلام بىبندوبارى و بىتفاوتى؛ اسلام قيام
و عمل، جايگزين اسلام بىحالى و افسردگى؛ اسلام فرد و جامعه، جايگزين اسلام
تشريفاتى و بىخاصيت؛ اسلام نجاتبخش محرومين، جايگزين اسلام بازيچهى دست قدرتها؛
و خلاصه اسلام ناب محمّدى (صلّى الله عليه و آله و سلّم)، جايگزين اسلام امريكايى
گرديد. و مطرح شدن اسلام بدين صورت و با اين واقعيت و جديت، موجب خشم سراسيمه و
ديوانهوار كسانى شده است كه دل به زوال اسلام در ايران و در همهى كشورهاى اسلامى
بسته بودند و يا از اسلام، فقط نامى بىمحتوا و وسيلهاى براى تحميق و اغفال مردم
را مىپسنديدند. بنابر این از روز اول پيروزى انقلاب تا امروز، هيچ فرصتى را براى
تهاجم و ضربه زدن و توطئه و بدخواهى نسبت به جمهورى اسلامى و كانون حركت جهانى
اسلام يعنى ايران از دست ندادهاند.(پیام آیه الله خامنه
ای(حفظه الله) در اولین سالگرد ارتحال امام خمینی
رحمه الله علیه، 10/3/1369) اماّ خرافه چيست؟ بعضيها هستند كه
حقايق دينى را هم به عنوان خرافه انكار مىكنند. آنچه كه با كتاب و سنت متقن و
معتبر ثابت شده، از دين است؛ چه حالا عقول بپسندند يا نپسندند. این مورد حمایت و
دفاع است. آنچه كه با دليل معتبر ثابت نشده است و با مبانى و اصول دينى معارضه
ندارد، لازمه اش سکوت است. آنچه كه با يكى از اصول دينى معارضه دارد و مدرك معتبرى
ندارد، مورد رد است. اين معیارخرافه است،
وجود مدعیان ارتباط با امام زمان و ارتباط با غيب، با شكلهاى مختلف در
جامعه نشان از گرايش به دين، يك عنصر اصلى در زندگى مردم است. وجود علاقه مردم به دین سبب درست کردن خرافه
بوسیله خرافه ساز می شود. چون آن كالاى اصلى در اختيارش نيست، كالاى تقلبى را به
ميدان مىآورد تا اينكه مردم را جذب كند. واین نیاز به مقابله با خرافات بوسیله
افراد شجاع است.( بیانات آیه الله خامنه ای(حفظه لله) در دیدار با
روحانیون،17/8/1385 )بنابر این حق ناپذیری و تکذیب انبیاء نتیجه ای جز سرنوشت شوم
که عدم مقاومت در برابر دشمن و تسلط بیگانگان را به همراه نخواهد داشت.
3-4. سرزنش ودرماندگی:یکی دیگر از
آثار اسراف سرزنش و درماندگی است که خداوند در قرآن می فرماید: « وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ
مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً
مَحْسُوراً؛ هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن، (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از
حدّ (نيز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى.»(اسرا(17):29
)خداوند سبحان ادر این آیه به ميانه روى بين ولخرجى و سختگيرى امر فرموده و اين جمله
تمثيلى است از خوددارى كردن بخيل از بخشش، و بخشش بيش از حد اسرافكار.(طبرسی،1377ش
، ج2 :326) جامعهاى هم كه تزكيه شده باشد، مردمش
نفس خود را اصلاح كرده باشند، رذايل اخلاقى را از خودشان دور كرده باشند، دورويى و
دروغ و فريب و حرص و طمع و بخل و بقيهى رذايل انسانى را از خودشان جدا كرده و
زدوده باشند، هم به سعادت اخروى، و هم جلوتر از آن، به سعادت دنيوى دست خواهد
يافت.(بیانات آیه الله خامنه ای( حفظه الله) در دیدار با خانواده شهدا و
جانبازان،1/8/1370) بنابراین گناهانى كه انسان انجام مىدهد، اعم از تخلّفهاى
گوناگون كه ناشى از شهوترانى و دنياطلبى و طمعورزى و حرص ورزيدن به مال دنيا و
چسبيدن به مقام دنيا و بخل نسبت به دارايىهاى موجود در دست آدمى و نيز حسد و حرص
و غضب است، به طور قطعى دو اثر در وجود انسان مىگذارد: يك اثر، معنوى است كه روح
را از روحانيت مىاندازد، از نورانيت خارج مىكند؛ معنويت را در انسان ضعيف مىكند
و راه رحمت الهى را بر انسان مىبندد. اثر ديگر آن در صحنهى مبارزات اجتماعى، آن
جايى كه حركت زندگى احتياج به پشتكار و مقاومت و نشان دادن اقتدار ارادهى انسان
دارد، اين گناهان گريبان انسان را مىگيرد و اگر عامل ديگرى نباشد كه اين ضعف را
جبران كند، انسان را از پا درمىآورد.( بیانات آیه الله خامنه ای(حفظه الله) در
خطبه های نماز جمعه تهران، 28/10/1375) و بطور قطع جامعه اسلامی که از این گناهان
به دور باشد، مقاومتش در مقابل استکبار بیشتر و درماندگیش اندک است.
نتیجه گیری:
یکی از ابعاد حماسه ی ملّی مقاومت
اسلامی پرهیز از اسراف در زمینه های عقیدتی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی است که به
عنوان تهدید عقیدتی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، در مقاومت اسلامی مطرح است که در
آیات و تفاسیر و سخنان بزرگانی چون آیت الله خامنه ای و علمای صاحب نظر تاکید
فراوان به دوری از اسراف شده است . عواملی که در ایجاد اسراف مؤثر است، خود مانعی
در مقاومت اسلامی است و می توان به غفلت از یاد خدا، روحیه ناسپاسی و کفران نعمت،
تکبر، خودکامگی، استعمار، سیطره جویی، عجب و خودبینی اشاره کرد و با بیان آثار
اسراف از جمله فساد، حق ناپذیری، تکذیب انبیاء، سرنوشت شوم،سرزنش و درماندگی به
دلیل آسیبی که به افراد جامعه وارد می کند باعث تضعیف روحیه مبارزه و دفاع در
مقابل بیگانگان شده و مانعی در مقاومت اسلامی است. استقامت انسان و ملت از مراقبت
سرچشمه گرفته و باعث هدایت و پیشرفت انسان
در دنیا و آخرت می شود. اسراف هم با تمام مصادیقش بردل و گوش وچشم انسان مهر زده و
آنهارا کور و کر می سازد و با ضعیف کردن اراده افراد باعث از بین بردن اراده یک
ملّت شده و مقاومت افراد جامعه را در برابر بیگانگان می کاهد. علاوه بر این جامعه
ای که از مکارم اخلاق بدور باشد، نمی تواند هدف از بعثت پیامبر را سامان ببخشد و
آرامش و امنیّت را به جامعه هدیه داده و مقاومت جامعه را تأمین نماید هرچند قوانین
اسلام در جامعه حکم فرما باشد، ولی تا زمانی که رعایت مکارم اخلاق در فرد فرد
جامعه وجود نداشته باشد جامعه به سعادت نمی رسد و همیشه در معرض آسیب دشمنانی است
که در کمینگاه منتظر طعمه هستند. راهکاری و پیشنهاد ارائه شده برمی گردد به تربیت
صحیح خانوادگی و آشنا کردن خانواده ها با مصادیق اسراف و عوامل ایجاد و آثاراسراف،
چرا که بسیاری از اسراف ها ناشی از جهالت افراد نسبت به آن هاست.
منابع و مآخذ:
*قرآن(
ترجمه مکارم)
1. اسکندری، محمد حسین، اخلاق در قرآن ج3(سلسله درسهای
استاد محمد تقی مصباح یزدی)، چاپ اول، قم،انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام
خمینی(رحمه الله) ،بهار، 1376ش.
2.
بستانی،
فؤادافرام، فرهنگ ابجدی، چاپ دوم، تهران، انتشارات اسلامی ، 1375ش.
3. تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد، غررالحکم، دررالکلم،
دارالکتب الاسلامیه، 1410ق.
4.
راغب اصفهانی،
حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن،دمشق-بیروت، دارالعلم الدارالشامیه،
چاپ اول،1412ق.
5. شبان نیا، قاسم ،انقلاب اسلامی و ریشه های آن( سلسله
درسهای آیه الله محمد تقی مصباح یزدی)،چاپ اول، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و
پژوهشی امام خمینی(رحمه الله علیه) ، تابستان 1386ش.
6. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ
پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، 1417ق.
7. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیرجوامع
الجامع،چاپ اول، تهران، انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم ،
1377ش.
8. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن،چاپ
سوم، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372ش.
9. قرشی بنائی،علی اکبر، قاموس قرآن، چاپ ششم ،تهران، دارالکتب
الاسلامیه، 1412ق.
10.کلینی، محمد بن یعقوب، ترجمه اصول کافی،چاپ اول
،تهران، کتابفروشی علمیه اسلامی، 1369ش.
11.مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،چاپ
اول، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 1368ش.
12.مکارم شیرازی،ناصر، تفسیر نمونه، چاپ اول،تهران، دارالکتب
الاسلامیه، 1374ش.
منابع نرم
افزار:
1. نرم افزار ولایت
2. نرم افزار جامع التفاسیر
3. نرم افزار جامع الاحادیث
[1]طلبه سطح سه جامعه الزهرا سلام الله علیه، گرایش
تفسیر و علوم قرآنی.firuzedeldari@gmail.com
[2]استاد راهنما: سطح 3، جامعه الزهراءسلام الله
علیه، گرایش تفسیر و علوم قرآنی، hbaratean162&yahoo. com